در بخش دوم مصاحبه مان با استاد احمد پیله چی از ایشان سوال پرسیدیم که تاثیر و جایگاه خوشنویسی در قبل از انقلاب و بعد از آن را چگونه ترسیم می کنید که ایشان پاسخ دادند: «جایگاه هنر خوشنویسی ایران در سال های دور از بعد کیفی بسیار درخشان بوده، ولی تعداد هنرمندان آن چنان زیاد نبوده است و طبیعتا جایی که افراد با سواد کم باشند، بحث خوشنویسی هم آن چنان مطرح نیست.
از آن جایی که خوشنویسی هنری است که به زیبایی های دیگر می افزاید، معمولا در خدمت اعیان، اشراف و دربار بوده و به عنوان یک شغلی که مراجعه مردمی داشته باشد مورد استفاده قرار نمی گرفت. کلاس های آموزش خوشنویسی در قبل از انقلاب توسط انجمن خوشنویسان دایر شده بود و شروع به آموزش همگانی کرده بودند؛ ولی قبل از آن به صورت خصوصی و فقط در بین اساتید برگزار می شد.»
استاد پیله چی صحبت هایشان را این چنین ادامه می دهند: «ما در بُعد استادان بنام خوشنویسی در قبل از انقلاب موفق تر عمل کردیم. در واقع استادان تراز اولی که امروزه داریم مانند استاد امیرخانی حاصل قبل از انقلاب هستند و شکوفاییشان در آن دوره بود. دقیقا در موسیقی هم به همین ترتیب است و استادانی مانند شجریان و بنان تربیت یافته قبل از انقلاب هستند. جریان خوشنویسی در قبل از انقلاب یک جریان بسیار محدود، تخصصی و در خدمت اعیان و اشراف بود. شاید بتوان گفت که از خوشنویسی به عنوان هنری در خدمت مردم استفاده نمی شد.»
مصاحبه با طلایه دار خوشنویسی قزوین استاد احمد پیله چی | بخش اول
پیله چی می گوید: «پس از انقلاب هنر خوشنویسی بسیار مورد توجه قرار گرفت و کاربرد زیادی پیدا کرد. در واقع یک جریانی تولید شد که ده ها هزار نفر علاقمند به یادگیری این رشته هنری شدند و به عنوان یک شغل به آن نگاه کردند. پلاکارد نویسی، شعار نویسی، مراجعات تبلیغاتی و بسیاری از چیزهای دیگر مصادیق خوشنویسی هستند که پس از انقلاب شدت گرفتند. از طرف دیگر هم چون کلاس های زیادی توسط انجمن خوشنویسان دایر شد، مردم اشتیاق فراوانی به این رشته پیدا کردند. البته نکته ای که قابل ذکر است این است که تا به امروز هم، در سطح مدارس به هنر خوشنویسی اهمیتی داده نشده که این موضوع جای تامل و بررسی بسیار زیادی دارد.»
این استاد بزرگ خوشنویسی قزوین در ادامه صحبت هایش خاطر نشان می کند: «آن چه که باعث شده در گذشته قله های رفیع خوشنویسی داشته باشیم این است که در آن دوران سبک زندگی مردم سرشار از آرامش بوده و دغدغه زیادی نداشتند. از نکات مهم دیگر این بوده است که از ابتدا و در مکتب خانه ها نوشتن با قلم مشقی شروع می شده است و آن ها مشق خوش خطی می کردند. ورقی داشتند فلزی که روی آن خاک و یا گچ می مالیدند، چربی آن را می گرفتند و با مرکب روی آن می نوشتند و سپس دوباره آن را می شستند. این مسئله به ادبیات ما نیز ورود کرده و اشعار بسیاری در این زمینه سروده شده است. پس به طور کلی می توانیم بگوییم پس از انقلاب خوشنویسی رونق گرفت و از نظر کمی هم گستردگی پیدا کرد.»
احمد پیله چی در رابطه با تغییرات خوشنویسی پس از انقلاب توضیح می دهد: «پس از انقلاب 57 که تغییر و دگرگونی در تمام جنبه های زندگی مردم پدیدار شد، خوشنویسی هم با تغییراتی مواجه شد و مضامین آن نیز تغییر کرد. به این ترتیب از خوشنویسی به عنوان کار تربیتی استفاده شد و در جهت رشد و تعالی به کار گرفته می شد. در شعر و ادبیات هم به همین شکل است و سوژه ها و مضمون های فراوانی وارد این حوزه شدند. شاید بتوان گفت اگر انقلاب نشده بود خوشنویسی ما هم در همان بُعد استادان این حوزه باقی می ماند؛ درست شبیه چیزی که در ترکیه و کشورهای عربی وجود دارد.»
از استاد پیله چی خواستیم تا در رابطه با کاربردها و دستاوردهای مختلف هنر خوشنویسی در ایران توضیحاتی ارائه دهند که ایشان فرمودند: «در حرکت های جمعی اعم از مذهبی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، ورزشی و… از شعار نویسی و پلاکارد نویسی بسیار استفاده می شود که در گذشته این چنین نبود. مثلا پس از انقلاب و در دوره جنگ تحمیلی از نقش خوشنویسی در پیراهن نویسی رزمندگان نباید غافل شد. پرچم های عزاداری ماه محرم، پرچم های ورزشی در استادیوم ها و… هم از دیگر کاربردهای خوشنویسی است. بهتر است به بررسی آثار خوشنویسان در قبل از انقلاب و پس از آن مراجعه کنید و ببینید که خوشنویسان ما چه دستاوردهایی داشتند.
پس خوشنویسی ما از بُعد کمی، معنا و مفهوم پیشرفت های زیادی داشته است و قابل مقایسه با قبل از انقلاب 57 نیست. همچنین تعداد استادان تراز اول خوشنویسی هم نسبت به دهه های گذشته افزایش پیدا کرده است. این بدان معناست که از بعد کیفی هم بر روی این مسئله مانور داده شده است. درواقع اگر استاد امیرخانی را به عناون یک استاد و پدیده تکرار نشدنی در خوشنویسی در نظر بگیریم، تعداد بسیار زیادی از افراد که زیر نظر ایشان تربیت شدند، در حال حاضر استادان به نامی هستند که شاگردان فراوانی را تعلیم می دهند. با این حال باید بدانید که صاحب سبک شدن و جایگاه استاد بی بدیل را پیدا کردن، حداقل 50 سال زمان می برد.»
آقای پیله چی توضیحاتشان را در رابطه با خوشنویسی از نظر اقتصادی این چنین بیان می کند: «اگر چه جریان خوشنویسی در گذشته و دهه های قبل از انقلاب به تعداد کمی خوشنویس محدود می شد، ولی به عنوان یک شغل و هنر پر مراجعه برای خواص بسیار خوب بود. اما زمانی که عمومیت پیدا کرد، در اوایل انقلاب به عنوان یک شغل متوسط و امروزه به عنوان هنری که هرگز نمی تواند شغل قرار بگیرد، از آن یاد می شود.
زمانی که به گذشته های دور می رویم این شکوه و گلایه در آثار هنرمندان تراز اول ما هم وجود داشته و اشعاری در این زمینه سروده شده است. به طور کلی امروزه هنر خوشنویسی از نظر اقتصادی به عنوان یک شغل طراز اول نیست و از نظر تبلیغاتی هم به عنوان یک شغل به آن توجه نمی شود! چرا که پیشرفت تکنولوژی مانع از انجام کارهای روزانه توسط خوشنویسی شد و خوشنویسان فقط فاخر نویس و معلم باقی ماندند. در حال حاضر هم که با شیوع ویروس کرونا تقریبا تمام فعالیت های خوشنویسی به حالت تعلیق درآمده است و هر کسی فقط می تواند برای دل خود، خط بنویسد.»
او صحبت هایش را با یک مقایسه میان کشور ایران و ترکیه ادامه می دهد: «زمانی که در کشور ترکیه به دستور آتاتورک خط عوض شد، تمام گالری ها و نمایشگاه های خوشنویسی هم از بین رفت و تقریبا بیشتر بزرگان خوشنویسی این کشور بیکار شدند. با این حال خوشنویسی هنوز هم در این کشور رونق بسیار زیادی دارد و از جایگاه ویژه ای برخوردار است. جریان و استقبال از خوشنویسی در ترکیه، جایگاه هنرمندان تراز اول، تبلیغات بسیار زیادی که در این کشور انجام می گیرد، هزینه هایی که در این زمینه می شود و… باعث شده تا بسیاری از خوشنویسان درجه دو و سه ایرانی هم به این کشور سفر کنند تا آموزش دیده و پیشرفت کنند.
در سالی که گذشت به استاد امیرخانی از طرف یونسکو به عنوان میراث جاودان و گنجینه زنده هنری و معنوی نشانی اعطا شد. این در حالی بود که وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در این مراسم شرکت نداشت! در مقابل در کشور ترکیه و در مسابقاتی که شاید سطح بالایی هم نداشته باشد، شخص خود آقای اردوغان حضور پیدا می کند. وقتی رئیس جمهور می آید و با کوچکترین خوشنویسان کشورش صحبت می کند، نشان از توجه بالا به این هنر است. با وجود آن که هیچ زیر بنای هنری کامل و پیشرفته ای در ترکیه وجود ندارد؛ ولی امروزه از این کشور با عنوان سردمدار هنر خوشنویسی دنیا یاد می شود. ارسیکا و مسابقات جهانی را به دست گرفتند، بودجه سالانه سازمان کنفرانس کشورهای اسلامی به این کشور اختصاص پیدا می کند و… و به این ترتیب خط نستعلیق و حتی سایر خطوط ایرانی و اسلامی در این کشور رواج پیدا می کند و روز به روز بر علاقمندان این رشته افزوده می شود.»
پیله چی در رابطه با خوشنویسی از منظر اجتماعی هم توضیحاتی را ارائه می دهد: «توجه مسئولین به این هنر بسیار کم است، از طرفی استقبال مردم نیز برای یادگیری این هنر روز به روز افزایش پیدا می کند. همان طور که در بخش اول مصاحبه هم اشاره کردیم، آموزش خوشنویسی در تلویزیون استانی چیزی است که در گذشته وجود نداشته و در حال حاضر مورد توجه قرار دارد. از طرفی هم انتشار کتب مرتبط با خوشنویسی نیز بیشتر از سال های قبل شده است.
در سال های گذشته علاقمندان به خط مرارت های زیادی می کشیدند تا به اصل آثار دست پیدا کنند، ولی امروزه با یک جستجوی ساده در اینترنت، می توانند به راحتی هر آن چه را که می خواهند به دست آورند. این ها باعث شده است تا توجه عامه و مسئولین به هنر خوشنویسی افزایش پیدا کند؛ چه توجه اجباری و چه از روی عشق و علاقه! در حال حاضر ما می خواهیم که خط تمامی اقشار جامعه خوب و نیکو باشد، چیزی که در گذشته نبود و فقط می خواستند از دل مردم خوشنویس طراز اول بیرون آورند.»
از استاد پیله چی خواستیم تا تعریف جامع و زیبایی از هنر خوشنویسی ارائه دهند که ایشان فرمودند: «خوشنویسی به معنای خوش نوشتن است، در واقع زیباترین شکل مکتوب کلام و نوشتاری را که خوش بنماید و خوش بنشیند را خوشنویسی می گویند. خط خوش مفهوم و عبارتش، فاصله زیادی با یکدیگر ندارند. به طوری که از دیدن آن خط انبساط روحی و شعف در بیننده ایجاد شود. از بعد ادبی می توان گفت خط زیبا تجلی عالم معنا در قالب صورت است. حدیثی منتسب به حضرت علی (ع) است که می فرماید: الخط هندسه روحانیه. بین یک عکس و خود فرد تفاوت های زیادی وجود دارد، عکس روح ندارد، خط هم دقیقا همین طور است و اصل آن روح دارد اگر شما به هندسه بی روح، روح بدمید، خوشنویسی خلق کرده اید که به اعتقاد هنرشناسان مصداق بارز این امر نستعلیق است.»
این استاد مسلم خوشنویسی تعریفش را به زیبایی ادامه می دهد: «تعریف خوشنویسی در ظاهر خط نیکو است، اما عمق آن را که نگاه می کنید، میبینید خط، هندسه روحانی است که گردش ها و دوایر عالم هستی را از انحای گردن آهوان تا طره شاهدان به یاد می آورد. یعنی انسان را به سمت زیبایی های خدایی می کشاند. در واقع زیبایی این تاثیر را دارد که جذبه ایجاد کرده و ببیننده را محو خود می کند.
در واقع می توانیم بگوییم زیبایی آن چنان مخاطب را جذب خود می کند که مفهوم در پس آن قرار می گیرد. خوشا به حال انسان هایی که هر دو وجه را درک می کنند و از آن لذت می برند. رسالت خوشنویسی این است که تاثیر کلام را در شما زیاد می کند و زیبایی را به شما نشان می دهد. زیباترین مفهوم ها اگر با خط بد نوشته شود، کسی به آن توجه نکرده و تاثیر معکوس دارد. در تعریف دیگر خوشنویسی گفته شده است که خوشنویسی لباس زیبا بر قامت مفهوم است.»
ایشان راجع به جایگاه هنر خوشنویسی قزوین در بین دیگر هنرها نیز توضیحاتی ارائه دادند: «جایگاه هر هنری در بین سایر هنرها در هر زمان متغیر است. اما در زمان حال جایگاه هنر خوشنویسی در قزوین به عنوان پایتخت خوشنویسی ایران، لفظا و عملا با کم توجهی بسیار زیاد مسئولین مواجه است. اگر این روند به همین شکل ادامه پیدا کند شهر قزوین در آینده هیچ ادعایی در این زمینه نخواهد داشت، درست برعکس گذشته درخشانی که نظیر آن در هیچ کجای دنیا یافت نمی شود.»
از ایشان تقاضا کردیم تا رمز ماندگاری خود را در این رشته هنری برایمان توضیح دهند که فرمودند: «دلیل اصلی این امر عشق فراوان است. با وجود آن که من به طور ناخواسته وارد این حرفه شدم و عواملی کمی در آن دخیل بود، ولی این قدرت هنر وعشق است که نشان می دهد چه زور و بازویی دارد! زمانی که عشق در هنری ایجاد شود، انسان را به مسیری لایتناهی می برد. همچنین «توفیق من الله» نیز مزید بر علت است.
من به رشته خوشنویسی به عنوان یک کار اقتصادی و یا فرهنگی نگاه نمی کنم، بلکه از نظر من هنر خطاطی یک کار عبادی است. احساس می کنم در این جهان وظیفه ای بر دوش من نهاده شده است که باید آن را به نحو احسن انجام دهم. در واقع می توان در همین رشته خوشنویسی هم کارهای عام المنفعه زیادی انجام داد که بسیاری از افراد و جامعه به آن نیاز دارند. ارائه الگوی هنر سالم و موثر در جامعه کاری بسیار سخت و کمیاب است که باید با چراغ دنبال آن گشت. هنر و هنرمند به مفهوم ظاهری فراوان داریم، ولی این ها انسان ساز و جامعه ساز نیستند.»
پیله چی صحبت هایش را اینچنین ادامه داد: «علت این که من چراغ خوشنویسی را روشن نگاه داشتم این است که برای این کار وظیفه دارم و آن را خودم برای خودم تعیین نکرده ام. شاید بتوان گفت که این لباس بر قامت من پوشیده شده است و تا زنده هستم از من می خواهند که با هنر خوشنویسی به جامعه پیام بدهم. توانایی های من در این زمینه است و اگر بخواهم وارد کار دیگری شوم مصداق بارز اسراف است.»
استاد پیله چی در رابطه با مکاتب خوشنویسی که تا به امروز مشق کرده اند نیز این گونه توضیح دادند: «ما در ابتدا با شیوه عمادالکتاب و کلهری در جامعه روبه رو بودیم و استادان انجمن خوشنویسان بر شیوه آنان می نوشتند. استاد امیر خانی این شیوه را تغییر دادند. همچنین پدر استاد حسین و حسن میر خانی نیز بر شیوه آن دو هنرمند مشق می کردند. استاد ما مرحوم آقای رفیعی و همین طور مرحوم استاد محصص هیچ کدام بر شیوه عماد الکتاب نمی نوشتند. من هم از شیوه کلهر و عمادالکتاب مشق کردم و هم استادانی که پیرو ایشان بودند مانند استادان حسن و حسین میرخانی و استاد خروش. در ادامه بر شیوه استاد امیرخانی مشق کردم که ایشان مکتب خاص خود را دارند. در میان قدما هم یک جذبه و علاقه ناخواسته به میرزا غلامرضا اصفهانی داشتم و از روی آثار ایشان مشق می کردم از میان قدیم ترها هم تنها از روی شیوه میرعماد می نوشتم.»
او در ادامه توضیح می دهد: «می توانم بگویم در قزوین آن قدری که من آثار میرعماد را از نزدیک دیده ام، هیچ کس ندیده است. به طور کلی با روحیات من خفی نویسی، غبار نویسی و کتابت نویسی و حتی چلیپا سازگاری نداشت. به همین خاطر به سراغ جلی نویسی رفتم و طبیعی است که نه میرعماد می توانست الگوی من باشد و نه میرزا رضا کلهر. در واقع تنها استاد امیرخانی و استادان قدیمی الگویی مناسب برای من بودند. به همین خاطر من ناچار بودم که از خطوط اساتید قاجاری برای سیاه مشق نویسی، سطر نویسی و کتیبه نویسی استفاده کنم. طبیعی است که این راه جلوی من باز بود و باید آن را انتخاب می کردم. همچنین در میان آثار میرزا غلامرضا اصفهانی سطر نویسی و سیاه مشق بسیار مورد توجه من قرار داشت»
از استاد راجع به علت گرایششان به سطر و قطعه نویسی و سیاه مشق پرسیدیم که ایشان گفتند: «به سبب گرایش طبع من به این ها بیشتر سراغ این شاخه های خوشنویسی رفتم. آثار استادان بزرگ ما که در دوره قاجار زندگی می کرده اند، بیشتر در سیاه مشق نویسی جلوه کرده است. سیاه مشق نوعی هنر انتزاعی است که در آن خوشنویسی معمولا وامدار و در گرو مفهوم و عبارت نیست. در سیاه مشق رهایی وجود دارد و قانون مندی سطر و چلیپا در آن دیده نمی شود. به سبب تکرارهای متوالی و برخوردهای پی در پی، زیبایی بصری آن چندین برابر است. در هیچ یک از فرم های هنر خوشنویسی برخورد حروف نداریم و همین امر باعث تمایز سیاه مشق از سایر فرم ها می شود. از نظر هارمونی، کمپوزیسیون، جاذبه اولیه، حضور در فضاهای وسیع و… نیز سیاه مشق می تواند رساترین پیام را داشته باشد. از نظر روانشناسی و تجربه دیداری و شنیداری بنده، خارج از کشور ایران هم سیاه مشق را نسبت به چلیپا و قطعه بیشتر می پسندند، زیرا که در آن فرم حرف اول را می زند.»
از استاد خواستیم تا در رابطه با جایگاه حال حاضر خوشنویسی و همچنین آینده این هنر اصیل ایرانی توضیحاتی را ارائه نمایند که ایشان گفتند: «آینده در گرو آیندگان است، ما نمی دانیم که پیشرفت علم و تکنولوژی در صد سال آینده ما را به کجا می رساند؟ هوش مصنوعی چکار خواهد کرد ؟ شاید بتواند مختصات اندیشه افراد و تحلیل و بررسی آن ها و شاخص هایش را به نمودار دربیاورد و آن را به نرم افزار بدهد و منِ نوعی را تکرار کند. مثلا به وسیله هوش مصنوعی کل دیوان حافظ توسط میرزا غلامرضا اصفهانی نوشته شود! در واقع کارهای نکرده افراد به وسیله هوش مصنوعی انجام شود. روزمرگی ها و ابزار تبلیغاتی را نرم افزارها هم می توانند انجام دهند.
هنرمند فقط و فقط باید کار موزه ای خلق کند؛ کاری که بیننده ساعت ها پای آن می ایستد و سیر نمی شود. پس به نفع هنر ماست که نرم افزار و تکنولوژی وارد کار شده است؛ چرا که هنر به سمت هنر فاخر رفته و کسانی پیرو آن می شوند که رشد متعالی، ابزار و جایگاه درجه یک پیدا کردند که حاصل آن هنری بی نظیر است. به نظر بنده جای این نوع از هنر در جهان حاضر ما به سبب روزمرگی ها خالی است و جای رشد بسیار زیادی دارد.»
استاد پیله چی در ادامه صحبت هایش به تغییر در خوشنویسی کلاسیک و شیوه های نگارش آن اشاره می کند و می گوید: «ما با پیشرفت علم و تکنولوژی باید روش های بهتری را برای رسیدن به اهدافمان انتخاب کنیم. ما نباید از تکنولوژی غافل بمانیم و لازم است آن را به خدمت بگیریم، ولی برای ما هدف اصلی نمی شود. ما معتقدیم هنر خوشنویسی در آینده هم دچار تغییرات ساختاری نمی شود و هویت آن باقی می ماند. مثلا ممکن است مرکب هایی پیدا شود که هزار سال ماندگاری داشته باشد، یا شرایطی فراهم شود که آثار قدما دستخوش آسیب های زمانه نشود.»
ایشان در رابطه با لزوم توجه به هنر خوشنویسی در دوره حال نیز به این موضوعات اشاره می کنند: «بیشتر از گذشته باید به خوشنویسی توجه شود، چرا که چرخ اقتصادی زمانه و توجهات سیاسی جامعه به سمت هنرهای سهل الوصول و با رشد مادی بالا است. بسیاری از هنرجویان و تازه کارها می خواهند یک شبه ره صد ساله را بروند. سیاست های غلط باعث شده است تا هرچیزی جایگاه خود را از دست بدهد و مدرنیسم جایگزین آن شود. به این ترتیب جریان سازی برای از بین بردن هنر سنتی ایجاد می شود.
پس ما هم باید کاری کنیم که هنرهایمان با سبک زندگی امروزه هم خوانی داشته باشد و این وظیفه هنرمندی است که افق دیدش بسیار وسیع است. در واقع هنرمند باید نبض هنر را در دست بگیرد و مطابق نیاز روز عمل کند. ما امروزه باید تبلیغاتی را انجام دهیم که هنر ما در ابعاد بزرگتر ولی با همین ابزار، توجهات را به خود جلب کند. هنرمند ایرانی زمانی که به خارج از کشور می رود باید بتواند با ابزار و وسایل موجود اصالت را حذف کند و چارچوب آن را نگه دارد.»
پیله چی توضیحاتش را این گونه تکمیل می کند: «بنده معتقد هستم که اگر با همین قلم، مرکب و کاغذ به خوبی اثر را معرفی کرده و زبان بیان هنری مان قوی باشد، سیاه مشق ما می تواند جای تمامی تابلوهای نقاشیخط را بگیرد و آن ها را محو کند! چرا که عنصر روح در این سبک هنری وجود دارد و در آن می توان از بِعد، حجم و رنگ استفاده کرد. طلاقی و تداخلی که در سیاه مشق وجود دارد، می تواند اثری بی نظیر و چشم نواز را خلق کند. در سیاه مشق می توان بی نهایت فرم ایجاد کرد که در گذشته وجود نداشته است.»
این مدرس و استاد خوشنویسی درباره جایگاه خط تحریری و ضرورت آموزش آن هم می گوید: «زمانی که راجع به خط زیبا حرف می زنیم، هیچ تخصیصی وجود ندارد که حتما با قلم باشد یا با خودکار. خط به عنوان نماد نوشتاری مفهوم و کلام باید زیبا باشد. در ابتدای آموزش و یادگیری در این زمانه و با ابزارهای موجود، خط تحریری اطلاق می شود که با مختصرترین قواعد به خوانا بودن و زیبایی آن کمک می کند. یادگیری خط تحریری نیاز صد در صد همه افراد است که می توان از بین آن ها استعدادهایی را کشف کرد که از آن ها دعوت می شود تا به خط قلمی روی آورند. از درجه اهمیت و فراگیری، خط تحریری در جایگاه نخست قرار دارد؛ اما از جهت هنری و نمره گذاری کردن، خط تحریری هیچ گاه داخل موزه نمی رود.»
از جناب پیله چی خواستیم تا برای مخاطبان و اعضای مجموعه «خط و قلم» نیز توصیه هایی داشته باشند که ایشان در نهایت تواضع فرمودند :
«اولین توصیه به خودم است که اگر این توصیه موثر واقع شود، در دیگران هم اثرگذار خواهد بود. این که در زندگی برای بهره بردن از لذت های معنوی باید وقت قائل شویم. صرف زمان و هزینه باعث می شود تا برای لذت بردن در شبانه روز جایگاهی را اختصاص دهیم و همین امر سبب انتقال زیبایی به روح آدمی می شود. خط مهم ترین اختراع بشر است و او ناگزیر است که در طول عمر خود با آن سروکار داشته باشد، در نتیجه باید در حد قابل قبولی آن را فرا بگیرد. در انتها اگر توانست هنر خود را به دیگران انتقال دهد که در این صورت وظیفه خود را به درستی انجام داده است.»
احمد پیله چی در رابطه با این سوال که کدام یک از آثار هنری خود را بیشتر از بقیه دوست دارند، می گویند: «من کارهایی را معمولا دوست دارم که هم از نظر بعد فنی و هم از منظر کیفی مرتبه بالاتری نسبت به سایر آثار داشته باشد. از نظر معنوی هم دارای پشتوانه ای از نوع خاطره، حادثه و یا چیزی باشد که من به آن دلبستگی زیادی دارم. مثلا تابلوی «مظلوم حسینم» را من در روز عاشورا نوشتم که به سبب موضوع و زمان خاصی که داشت، به آن دلبستگی زیادی دارم. کارهایی از این قبیل را به عنوان یک تکلیف بر دوش خود می دانم که انگار از من خواسته شده تا آن را بنویسم.»
در پایان از ایشان خواستیم تا درباره جریان هنر خوشنویسی در قزوین برایمان توضیحاتی را ارائه دهند که فرمودند: «سخنان و حرف های بسیار زیادی در رابطه با جریان هنر خوشنویسی قزوین و هنرمندان تاثیرگذار این رشته گفته شده و با این سخنان آغاز شده که چرا قزوین را به عنوان پایتخت خوشنویسی ایران انتخاب کرده اند؟ به همین سبب من همیشه از تاثیر هنرمندان به نام خوشنویسی قزوین در طول تاریخ سخن می گویم. سپس به این نکته اشاره می کنم که هنر خوشنویسان قزوینی بی بدیل و بی نظیر است و همتایی ندارد. اگر یک نقطه از ایران را پیدا کردید که سه هنرمند سر سلسله و طراز اول وسر قله در این رشته هنری به عالم هستی و جهان هنر عرضه کرده باشد، بنده حرف خود را پس می گیرم!»
پیله چی صحبت هایش را این چنین ادامه داد: «قزوین توانسه است میرعماد، درویش عبدالمجید و ملک محمد را به عنوان بزرگ ترین خوشنویسان در طول تاریخ به حهان هنر عرضه کند. امروزه هم بزرگترین خوشنویسان حال حاضر زمان ما در خط نستعلیق قزوینی هستند. در حال حاضر نیز بزرگانی مانند استاد امیرخانی و استاد احصایی زاده شهر قزوین می باشند. در نسل های قبل از این ها نیز بزرگانی مانند آقا سید مرتضی برغانی و فرزندان ایشان یعنی استادان حسن و حسین میرخانی نیز اصالتا زاده قزوین بودند و پیشتر از آنها استاد عمادالکتاب نیز زاده قزوین است در خط نسخ نیز همین طور است و شهر ما بزرگانی مانند زین العابدین قزوینی ملقب به معجز نگار را دارد که فاخر ترین قرآن دست نوشته بشر را به دستور فتحعلی شاه قاجار کتابت کرده است.»
ایشان خاطر نشان کردند: «هنرمندان خوشنویس ما دارای سبک و شیوه بودند که توانستند جریان سازی کنند. به همین خاطر است که بیشتر خوشنویسان مقلد میرعماد هستند؛ چرا که او توانست با ایجاد جریانی نو در خوشنویسی مکتب خود را ماندگار نماید. میرعماد تنها خوشنویسی است که پس از چهارصد سال شیوه او هنوز هم طرفداران بسیار زیادی دارد. امروزه هم بیش از نیمی از خوشنویسان ما به شیوه استاد امیرخانی کتابت می کنند.»
استاد احمد پیله چی قزوینی که نشان درجه یک هنری را در کارنامه پربار خود دارد، در پایان این گفتگو دغدغه های هنری اش را بیان کرده و می گوید: «نگرانی اصلی من این است که ممکن است قزوین در آینده این سردمدارای در خوشنویسی را از دست بدهد. چرا که مسئولین به جای توجه به هنرمند فقط به هنر توجه می کنند. زمانی که به هنرمند توجه نشود، هنری هم خلق نخواهد شد. در شهر قزوین هیچ یک از مقام های مسئول از جمله مدیر کل اداره ارشاد، استاندار، معاون هنری استاندار و… خبر ندارند که ما در قزوین هنرمند دارای ملاک درجه یک هنری را داریم! متاسفانه زمانی که جایگاه افراد از نظر هنری عوض شود، دیگران هم ناامید می شوند و جان هنر به خطر می افتد. ما اگر در قزوین بتوانیم هنرمندان هنرمند پرور را حمایت کنیم، می توان برای خوشنویسی قزوین آینده ای روشن متصور شد. در غیر این صورت در آینده با مشکلات بسیار زیادی مواجه خواهیم شد.»
مطالب اخیر :
1. مصاحبه با استاد پیله چی ( بخش اول )