همواره این سوال مطرح میشود که چرا باید قبل از شروع یادگیری خط شکسته نستعلیق به یادگیری خط نستعلیق بپردازیم و به چه علت شروع آموزش خط شکسته وابسته به میزان اشراف ما نسبت به خط نستعلیق است. بدون شک این مسئله وحی منزل نیست ولی حتما دلیل و منطقی در پشت آن وجود دارد که تمام اساتید و بزرگان در طی سالها این روش آموزش را برگزیده اند. در این مطلب برآنیم که تعدادی از آنها را با یکدیگر بررسی کنیم.
همانگونه که از اسم خط شکسته نستعلیق پیداست در اواخر دوران صفویه این خط از خط نستعلیق بوجود آمد این نکته را شاید بتوان مهمترین دلیل در پاسخ به سوال مطرح شده دانست. نحوه اجرای بسیاری از حروف و اتصالات در خط شکسته و خط نستعلیق با هم یکسان هستند و درموارد فراوانی هم تفاوت اجرایی کمی میان این دو خط وجود دارد از این رو اشراف به خط نستعلیق بعنوان هسته و جوهره خط شکسته نه تنها کمک شایانی به اجرای درست و صحیح این خط می نماید بلکه امری الزامی و واجب است.
خط نستعلیق در خوشنویسی خطی بسیار قانونمند و دارای اصول و چارچوب های دقیقی است که حاصل سالیان سال مرارت ها و زحمات فراوان می باشد. سالیان زمان برده و اساتید و بزرگان زیادی تمام عمر خود را صرف آنچه که ما امروز در اختیار داریم کرده اند. این مدت طولانی تعلیم و تعلم که حاصل آن این قانونمندی و زیبایی در این خطاست سبب شده بحث تئوری خوشنویسی به جایی برسد که در حد مباحث آکادمیک باشد پس بیراه نیست که آموزش نستعلیق به واسطه سالیان طولانی صرف وقت و همچنین اسلوب مندی بیشتر آن نسبت به سایر خطوط برای شروع آموزش خط به دوستداران، قابل فهم و ساده تر باشد.
همگان اذعان دارند که دیریاب ترین خط در میان خطوط اسلامی خط نستعلیق است که به واسطه گردش ها، کشیده ها و اتصالات زیبا و در عین حال معتدل آن می باشد پس تمرین این خط سبب بدست آوردن قدرت دست و توانایی اجرای زیادی برای هنرمند می شود همانند طراحی که آن را میتوان امری بسیار مهم در عرصه نقاشی، گرافیک و … دانست از این رو توانایی بیشتر در طراحی امکان اجرای قوی تر در همه حوزههای نقاشی را فراهم می سازد.
بدون شک راه رسیدن به موفقیت استفاده از تجربه دیگران و سرمشق خوشنویسی گرفتن از بزرگان است تمامی اساتید نامی خط شکسته در اجرای خط نستعلیق استاد بودند و بعد از صرف زمان در یادگیری خط نستعلیق به واسطه طبع ذاتی خود به سمت خط شکسته گرایش پیدا کردند و در میان تمام بزرگان و اساتید کسی را نمیتوان یافت که مسیری جز مسیر ذکر شده را طی کرده باشد . در احوال استاد درویش عبدالمجید طالقانی بزرگترین شکسته نویس تاریخ ذکر شده که او در اجرای خط نستعلیق به جایگاهی رسیده بود که در حد استاد میرعماد نستعلیق را خوش می نوشت.
نهایتاً در این مطلب تعدادی از دلایل مهم به اقتضای بضاعت نویسنده ذکر شد که صد البته دلایل دیگر و کارشناسی تری وجود دارد که از حوصله این مطلب و دانش نویسنده خارج است، اما منطق موجود در کار اساتید بزرگ که سعی در علت یابی و بررسی آن داشتیم امری است که ما را مجاب میکند که مسیر درست برای رسیدن به اجرایی زیبا در خط شکسته همان راه طی شده توسط قدما است.
نویسنده : سینا درافشانی